هم گرايي و واگرايي در انديشه ي سياسي اماميه و حنابله در بغداد دوره آل بويه (7)
هم گرايي و واگرايي در انديشه ي سياسي اماميه و حنابله در بغداد دوره آل بويه (7)
استاديار جامعه ي المصطفي العالميه /استاديار دانشگاه اصفهان
6ــ پيامدهاي تقابل
1ــ6.تشديد بحران مذهبي
2ــ6.تضعيف حکومت آل بويه
3ــ6.تضعيف موقعيت عالمان امامي
4ــ6.قدرت گيري اشاعره
5 ــ6.بر هم خوردن انسجام اسلامي
دوره آل بويه به عنوان دوره شکوفايي و پيشرفت تمدن اسلامي و به تعبير برخي، دوره رنسانس اسلامي نام گرفته است و مسايل مختلف مربوط به تمدن در زمينه علوم، تشکيلات، فرهنگ و نمادها و مظاهر ديگر تمدني، توسعه ي بسيار زيادي يافت؛ اما گفتني است تنها توجه به برخي مظاهر تمدني، سبب و عامل اين رشد و شکوفايي نبوده است و شايد بتوان برخي دوره هاي تاريخي، مانند عصر سامانيان، سلجوقيان، ايلخانان، صفويه و عثماني را همسان دوره آل بويه و يا برتر از آن دانست؛ بنابراين نکته در مسئله ي ديگري نهفته است: محور اساسي در شد تمدن اين عصر، ارزش و اهميت يافتن موقعيت براي همه ي فرقه هاي موجود در بغداد است؛ زيرا امير و سلطان آل بويه نه تنها به فرقه هاي اسلامي کاملاً مخالف
مانند اماميه، معتزله، حنابله و اشاعره توجه مي نمودند، بلکه به اديان ديگر مانند يهوديت و مسيحيت نيز توجه مناسبي نشان دادند؛ در اين صورت بود که علم و دانش رشد و توسعه يافت و به نظر مي رسد با آسيب شناسي اين دوره، مي توان آن را به عنوان يک الگوي تقريبي شناساند.
جدول آشوب ها در بغداد دوره آل بویه
ردیف |
حادثه |
سال |
علت حادثه |
منبع |
1 |
درگیری و فتنه –غارت کرخ |
338 |
تعصب اهل سنت |
ابن کثیر، ج11 ص221 / ابن جوزی، ج4 ، ص75 |
2 |
درگیری |
340 |
تعصب مذهبی |
ابن کثیر، همان، ص224 / ابن جوزی، ص84 |
3 |
درگیری و قتل |
346 |
سب صحابه |
ابن کثیر، همان، ص232 |
4 |
درگیری و تعطیلی نماز جماعت |
347 |
تعصب مذهبی |
ابن جوزی|/14/126 |
5 |
درگیری و فتنه |
348 |
|
ابن کثیر، همان، ص 234 |
6 |
درگیری و قتل |
349 |
|
ابن کثیر، همان، ص236 |
7 |
درگیری |
350 |
عیاران |
تنوخی، ج1، ص48 |
8 |
درگیری و قتل |
351 |
سب صحابه |
ابن کثیر، همان، ص241 |
9 |
درگیری |
353 |
عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص 253 / ابن جوزی،همان، ص 155 |
10 |
درگیری |
354 |
عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص254 |
11 |
ظهور دعوت قائم (عباسی نزد اهل سنت –علوی نزد شیعه) |
357 |
|
مسکویه، ج6، ص286 |
12 |
فتنه |
359 |
عاشورا و غدیر |
ابن جوزی، همان ، ص 196 |
13 |
درگیری |
360 |
تعصب سبکتکین بر ضد شیعه |
مسکویه، همان، ص348 |
14 |
آتش سوزی |
360 |
تعصب اهل سنت |
مسکویه، همان، ص351 |
15 |
درگیری – غارت کرخ |
361 |
عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص271 |
16 |
درگیری غارت کرخ |
362 |
قتل یک سنی |
ابن کثیر، همان، ص273 |
17 |
درگیری |
363 |
تعصب سنی و شیعه |
مسکویه، همان، ص374 |
18 |
درگیری غارت کرخ |
363 |
عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص275 |
19 |
درگیری-آتش-قتل- غارت کرخ |
364 |
تعصب اهل سنت |
مسکویه، همان، ص400 |
20 |
درگیری و قتل و تخریب |
379 |
عیاران |
ذهبی، ج 3، ص10 |
21 |
درگیری-آتش- قتل- محله کرخ-تخریب |
380 |
تعصب |
ابن جوزی، ج ، ص344 |
22 |
درگیری و فتنه |
381 |
مراسم غدیرخم |
ابن کثیر، همان، ص310 |
23 |
منع برگزاری رسوم شیعه وسنی |
382 |
عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص311/ ابن جوزی، همان ، ص369 |
24 |
درگیری |
384 |
عیاران |
ابن جوزی، همان ، ص 369 |
25 |
تقابل و رفاقت |
390 |
عاشورا- غدیر |
مسکویه، همان، ص 401 |
26 |
درگیری |
391 |
تعصب |
مسکویه، همان، ص 452 |
27 |
درگیری و فتنه |
392 |
عیاران |
ابن کثیر، همان، ص 330/ ابن جوزی، همان ، ص 33 |
28 |
منع برگزاری رسوم شیعه وسنی |
393 |
عاشورا |
مسکویه، همان، ص527 |
29 |
عدم تأیید منصب قاضی القضاتی برای سید ابواحمد موسوی از سوی خلیفه |
394 |
اقتدار خلیفه |
ابن اثیر، ج8، ص20 |
30 |
درگیری- آتش – قتل- محله کرخ- تبعید شیخ مفید |
398 |
قرآن ابن مسعود – سب صحابه و تعرض به شیخ مفید |
ابن کثیر، همان، ص 338 / ابن جوزی،همان، ج 15، ص 59 |
31 |
رسمی بودن مراسم عاشورا |
402 |
وزیر طرفدار شیعه |
ابن جوزی، همان ، ص82 |
32 |
درگیری |
403 |
|
ابن جوزی، همان، ص91 |
33 |
درگیری و فتنه |
406 |
عاشورا و تندروی برخی شیعه |
ابن کثیر، همان، ج12، ص2/ ابن جوزی، همان، ص111 |
34 |
آتش سوزی بارگاه امام حسین(ع) |
407 |
|
ابن جوزی، همان، ص120 |
35 |
درگیری و فتنه در اعلامیه القادر |
408 |
تعصب اهل سنت |
ابن کثیر، همان، ج12، ص6/ ابن جوزی، همان، ج15، ص125 |
36 |
درگیری و تبعید شیخ مفید |
415 |
برخورد با عامل خلیفه |
ابن جوزی، همان، ص167 |
37 |
درگیری و سوزاندن خانه سید مرتضی |
416 |
عیاران |
ابن جوزی، همان، ص171 |
38 |
آتش سوزی کرخ و تعرض به سید مرتضی |
417 |
محرم |
ابن کثیر، همان، ص 20/ ابن جوزی، همان، ص175 |
39 |
درگیری و اعلامیه خلیفه بر ضد شیعه و تشیع |
420 |
عزل خطیبان شیعه مسجد برائا |
ابن کثیر، همان، ص26/ ابن جوزی، همان، ص199 |
40 |
درگیری و قتل (دوبار) |
421 |
عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص28/ ابن جوزی، همان، ص204 |
41 |
درگیری- غارت کرخ(دوبار) |
422 |
تعصب برای صحابه و خلفا و غدیر |
ابن کثیر، همان، ص31/ ابن جوزی، همان، ص 214-219 |
42 |
درگیری |
423 |
عاشورا |
ابن جوزی، همان، ص222 |
43 |
درگیری و محدودیت برای شیعه در کرخ |
424 |
تعصب اهل سنت |
ابن جوزی، همان، ص236 |
44 |
درگیری – منع آب برای کرخ |
425 |
تعصب اهل سنت |
ابن کثیر، همان، ص36/ ابن جوزی، همان، ص240 |
45 |
فتنه |
426 |
|
ابن کثیر، همان، ص38 |
46 |
درگیری |
429 |
تعصب بر ضد واژه شاهنشاه برای امیران آل بویه |
ابن کثیر، همان، ص43/ ابن جوزی، همان، ص246 |
47 |
درگیری و حمله غزنویان به ری |
432 |
تعصب اهل سنت |
ابن کثیر، همان، ص 49/ ابن جوزی، همان، ص227 |
48 |
اعلامیه خلیفه مثل اعلامیه 408 |
433 |
تعصب بر ضد شیعه و... |
ابن جوزی، همان، ص279 |
49 |
درگیری و حمله عامه به یهود |
437 |
|
ابن جوزی، همان، ص302 |
50 |
درگیری و قتل و عدم حج عراقی ها |
439 |
|
ابن کثیر، همان، ص 49/ ابن جوزی، همان، ص308 |
51 |
درگیری |
440 |
|
ابن جوزی، همان، ص 56/ ابن جوزی، همان، ص308 |
52 |
منع عاشورا و پذیرش شیعه |
441 |
برگزاری مراسم عاشورا |
ابن کثیر، همان، ص 59/ ابن جوزی |
53 |
صلح شیعه و سنی- ترحم شیعه بر صحابه و زیارت اهل سنت قبور امامان (ع) |
442 |
اتحاد(ترحم بر صحابه و زیارت قبور امامان) |
ابن کثیر، همان، ص 61/ ابن جوزی، همان، ص325 |
54 |
درگیری |
443 |
شعارهای شیعی و سب صحابه و زیارت |
ابن کثیر، همان، ص 62/ ابن جوزی، همان، ص329 |
55 |
درگیری |
444 |
سب صحابه |
ابن جوزی، همان، ص335 |
56 |
درگیری و فتنه |
445 |
سب صحابه |
ابن کثیر، همان، ص 64/ ابن جوزی، همان، ص340 |
57 |
درگیری و قتل بین شیعه و سنی- درگیری بین اشاعره و حنابله |
447 |
شعارهای شیعی |
ابن کثیر، همان، ص 66/ ابن جوزی، همان، ص347 |
58 |
منع شیعه از مراسم و شعارها |
448 |
غلبه سلجوقیان |
ابن کثیر، همان، ص 68/ ابن جوزی، همان،ج16، ص7 |
نتيجه
درباره بحث خروج عليه حاکم اسلامي، باور حنابله چنين بود که بر هيچ مسلماني روا نيست امام نداشته باشد و هر کس بايد به همراه اين امام، حج و جهاد خود را انجام دهد؛ خواه اين امام نيکوکار باشد و خواه بدکار. هر کس حاکم مسلمانان شد، بايد در برابر او کرنش کرد و از او فرمان برد و در نتيجه او اميرمؤمنان خواهد بود و هيچ کس حق ندارد بر اين پادشاه يا حاکم، شورش يا ستيزه کند؛ زيرا اين کار موجب گسسته شدن وحدت و انسجام مسلمانان مي شود.
اماميه در بحث خروج، نظر کاملاً متفاوتي نسبت به حنابله دارند که برخاسته از نگرش آنان درباره جانشين پيامبر(ص) است. اماميه با وجود پذيرش اعتبار و مقام ياران پيامبر(ص) و احتمال بروز اشتباه از سوي آنان، جايگاه جانشين رسول خدا(ص) را مانند پيامبر(ص) مي دانند و براي امامت شرط خروج را نپذيرفته اند؛ در انديشه ي آنان امامت يک منصب الهي است که به فردي براي هدايت مردم
داده شده است؛ گرچه گستره فعاليت و رهبري او، امور سياسي و اجتماعي را نيز در بر مي گيرد.
در اين جا بين اماميه و حنابله اختلاف نظر اساسي و بنيادين وجود دارد و با اين تفاوت ديدگاه بنيادين نمي توان تعاملي بين آنان در نظر گرفت. نگاه فرا دنيوي اماميه درباره امامت و ديدگاه اجتماعي و بشري حنابله نقطه اشتراک و تعامل آنان را در اين مسئله منتفي کرده است. مي توان گفت: بر اساس تفاوت معنا و جايگاه امام نزد اين دو گروه، وظايف و شرايط امام نيز متفاوت است. اماميه به دليل جايگاه ماورايي امام، منصوص بودن را براي چنين امامي از ضروريات مي داند، در حالي که به نظر حنابله اگر چنين نصي وجود مي داشت، حتماً صحابه به آن آگاه گشته، با آن مخالفت نمي کردند.
غير از واگرايي اماميه و حنابله، در مواردي نيز هم گرايي اين دو فرقه وجود دارد. در سال 442ق ميان اهل سنت و شيعه اتفاق و اتحاد برقرار شد و حتي اهل کرخ بر صحابه رحمت فرستادند و در مساجد آنان نماز گزاردند و همه با هم براي زيارت مشاهد مشرفه خارج شدند و با دوستي و صميميت با هم برخورد کردند که در هيچ دوره اي اينگونه نبودند(ذهبي، 1984م، ج3، ص201). اين موارد نمونه هايي از هم گرايي ميان اين دو فرقه بزرگ در بغداد بوده است. به نظر مي رسد اگر در تعامل ميان فرقه هاي اين دوره بيش از آنچه عوام و برخي تندروها نقش داشتند، به عالمان و انديشمندان دو گروه اجازه گفتگو و همفکري داده مي شد، وضعيت مسلمانان و شيعيان در بغداد بسيار بهتر مي شد و موقعيت مذهبي اماميه تثبيت مي گرديد.
عوامل واگرايي و تقابل اماميه و حنابله به رفتارهاي فردي يا گروهي پيروان آنان و انديشه هاي سياسي، اجتماعي و ديني ــ مذهبي اين دو مکتب باز مي گردد و
در هر صورت، اين کنش و واکنش اجتماعي پيامدهاي ويژه خود را رقم زده است. برخي از پيامدهاي تقابل بين اين دو مکتب محوري در بغداد، تشديد بحران مذهبي، تضعيف حکومت آل بويه، تضعيف موقعيت عالمان امامي، قدرت گيري اشاعره و کمرنگ شدن اشتراکات ديني و آسيب پذيري انسجام مسلمانان بوده است.(1)
پي نوشت ها :
1.ابن کثير در حوادث سال 363ق هر دو فرقه شيعه و سني را کم عقل مي داند که به خاطر اين مسايل درگير مي شوند. به نظر مي رسد اين مسئله و فتنه هاي اين دوره در بغداد، به اقدامات تندروانه و متعصبانه گروه هاي فشار هر دو فرقه بر مي گردد که با رفتارهاي ضد مصلحتي و افراطي خود، زمينه ي ايجاد فتنه و آشوب در بغداد را فراهم مي کردند. در نهايت نيز به ضرر هر دو فرقه اماميه و حنابله به پايان رسيد و بهره ي اصلي از آن فرقه اشاعره شد. گر چه گفتني است عدم تحمل حنابله نسبت به برخي باورهاي اماميه و شيعيان، از عوامل اصلي و اثر بخش در اين زمينه بوده است؛ زيرا يکي از مهمترين مسايل در روابط اجتماعي، پذيرش باورها و رفتارهاي پيروان ديگر فرقه ها و اديان است که سنت و سيره ي پيامبر(ص) در برخورد با يهود و مسيحيان بوده است.
نکته ي مهم ديگر و بر گرفته از جدول اينکه: دهه هفتاد از سده چهارم، دهه آرامش و هم گرايي بين شيعه و اهل سنت در بغداد بوده است و اين مسئله در دوره حکومتي عضدالدوله، صمصام الدوله و شرف الدوله رخ داده است، که به نظر مي رسد برخاسته از سياست مصلحت انديشي آل بويه و به ويژه عضدالدوله و عالمان شيعه بوده است.
ديگر اينکه چند مسئله در واگرايي و فتنه بين شيعه و اهل سنت نقش محوري داشته است: سب صحابه، مراسم عاشورا، مراسم غدير، عياران و تعصب هاي مذهبي از عوامل اساسي در اين زمينه شمرده مي شوند که در جدول آشکار است و ديگر آنکه: شيعه پس از اعلاميه القادر و حمله ي غزنويان به ري و شکست آل بويه در ري، در برابر اهل سنت و خلافت عباسي قدرت کمتري داشته است و معمولاً کوتاه مي آيد.
1.آغا بزرگ تهراني؛ طبقات اعلام الشيعه: نوابغ الرواة في رابعة المئات؛ بيروت: دارالکتاب العربي، 1390ق.
2.ابن ابي يعلي، محمد ابوالحسن ابن فراء؛ اعتقاد الامام المبجل ابن حنبل(ذيل طبقات الحنابله)؛ تحقيق محمد حامد الفقي؛ بيروت: دارالمعرفه، [بي تا].
3.ـــــــــــ؛ طبقات الحنابله، تحقيق محمد حامد الفقي؛ بيروت: دارالمعرفه، [بي تا].
4.ابن اثير، ابوالحسن شيباني؛ الکامل في التاريخ؛ تحقيق عبدالله قاضي؛ الطبعة الثانيه، بيروت: دارالکتب العلميه، 1415ق.
5.ابن جوزي، عبدالرحمن بن علي ابوالفرج؛ المنتظم في تاريخ الملوک و الامم؛ بيروت: دارالصادر، 1385ق.
6.ـــــــــــ؛ مناقب الامام احمد بن حنبل؛ به کوشش عبدالمحسن ترکي؛ تهران: هجر، 1401ق.
7.ابن خلدون، عبدالرحمن محمد حضرمي؛ العبر؛ الطبعة الخامسه، بيروت: دارالقلم، 1984ق.
8.ابن عساکر دمشقي، ابوالقاسم علي بن حسن شافعي؛ تاريخ مدينه دمشق، تحقيق محب الدين العمري؛ بيروت: دارالفکر، 1995ق.
9.ابن کثير، ابوالفداء اسماعيل بن عمر دمشقي؛ البداية و النهاية؛ تحقيق علي شيري، بيروت: داراحياء التراث العربي، 1408ق.
10.ابوالوفاء قرشي، عبدالقادر بن محمد؛ الجواهر المضيه في طبقات الحنفيه؛ کراچي: دارالنشر، [بي تا].
11.ابوصلاح؛ الکافي في الفقه؛ تحقيق رضا استادي؛ اصفهان: مکتبة اميرالمؤمنين علي(ع)، [بي تا].
12.ابو نعيم اصفهاني، احمد بن عبدالله؛ حلية الاولياء و طبقات الاصفياء؛ الطبعة الرابعه، بيروت: دارالکتاب العربي، 1405ق.
13.الدردير، سيدي احمد ابوالبرکات؛ الشرح الکبير؛ تحقيق محمد عليش؛ بيروت: دارالفکر، [بي تا].
14.تنوخي، محسن بن علي، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة؛ تحقيق عبود الشالجي؛ بيروت، [بي نا]، 1392ق.
15.جعفريان، رسول؛ جغرافياي تاريخي و انساني شيعه در جهان اسلام؛ قم: انصاريان، 1371.
16.جعفري لنگرودي، محمد جعفر؛ تاريخ معتزله؛ تهران: گنج دانش، 1368.
17.خطيب بغدادي، احمد بن علي؛ تاريخ بغداد؛ بيروت: دارالکتب العلمية، [بي تا].
18.دمشقي زرعي، ابوعبدالله محمد بن ابي بکر؛ اجتماع الجيوش الإسلامية علي غزو المعطلة و الجهمية؛ بيروت: دارالکتب العلمية، 1404ق.
19.ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد؛ العبر في خبر من غبر؛ تحقيق صلاح الدين المنجد؛ کويت: دارالنشر، 1984ق.
20.ـــــــــــ؛ تاريخ الاسلام؛ تحقيق عبدالسلام تدمري؛ بيروت: دارالنشر، 1407ق.
21.ـــــــــــ؛ سير اعلام النبلاء؛ تحقيق شعيب الارناؤوط؛ الطبعة التاسعه، بيروت: مؤسسه الرساله، 1413ق.
22.سيد مرتضي، علي بن حسين موسوي؛ الانتصار؛ قم: مؤسسه نشر اسلامي، 1415ق.
23.ـــــــــــ؛ رسائل المرتضي؛ قم: سيد الشهداء، 1405ق.
24.شافعي عاصمي، عبدالملک؛ سمط النجوم العوالي في ابناء الاوائل و التوالي؛ تحقيق عادل احمد و علي محمد؛ بيروت: دارالکتب العلميه، 1419ق.
25.شيخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علي ابن بابويه قمي؛ الهدايه؛ قم: مؤسسه امام هادي(ع)، 1418ق.
26.شيخ طوسي، ابو جعفر محمد بن حسن؛ الاقتصاد؛ قم: خيام، 1400ق.
27.ــــــــــ؛ المبسوط؛ تحقيق سيد محمد تقي کشفي؛ تهران: المکتبة المرتضويه، 1378ق.
28.ــــــــــ؛ النهايه في مجرد الفقه و الفتاوي؛ قم: قدس و محمدي، [بي تا].
29.صفدي، صلاح الدين خليل؛ الوافي بالوفيات؛ تحقيق احمد الارناؤوط و ترکي مصطفي؛ بيروت: داراحياء التراث، 1420ق.
30.طبري، محمد بن جرير شيعي، دلائل الامامة؛ تحقيق مؤسسه بعثت؛ قم: مؤسسه بعثت، 1413ق.
31.کرمر، جوئل .ل؛ احياي فرهنگي در عهد آل بويه؛ ترجمه سعيد حنايي؛ تهران: مرکز نشر دانشگاهي، 1375.
32.محمود، محمد احمد علي؛ الحنابله في بغداد؛ بيروت: دارالمکتب الاسلامي، 1406ق.
33.مسکويه، احمد بن محمد؛ تجارب الامم؛ به کوشش آمد روز، [بي جا]، [بي نا]، 1332ق.
34.مشکور، محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامي؛ با توضيحات کاظم مدير شانه چي؛ چ4، مشهد: آستان قدس رضوي، 1384.
35.موسوي خويي، سيد ابوالقاسم؛ منهاج الصالحين؛ چ28، قم: مهر،1410ق.
36.يافعي، ابومحمد عبدالله بن اسعد؛ مرآة الجنان و عبرة اليقظان؛ قاهره: دارالکتاب الاسلامي، 1413ق.
37.Kohlberg, Etan;"Some Imami shii views on The TAQIYYA";Journ al of American oriental society 95, Haven, 1975.
منبع: نشريه شيعه شناسي، شماره 26.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}